خیلی وقتها با خودم میگم آیا واقعا تقدیری وجود داره یا خودمونیم که داریم تقدیر خودمون رو رقم میزنیم! وقتی به عقب نگاه میکنیم میبینم خیلی از داشته ها و نداشته های امروزمون ناشی از کرده ها و نکرده های دیروزه!
حس و حال عجیبی دارم الان، قابل وصف نیست ، فقط خستگیش مونده برام ، یه روح خسته!
پیر شدم ولی بزرگ نه
هنوز با خودم لج دارم ، با زندگیم، با همه چیز و همه کس و جالبه که میدونم آخرش خودم از همه بیشتر متضرر میشم ولی بازم ادامه میدم!
قدیما وقتی اینقدر بد بودم و اینجوری درمونده میشدم
میومدم و مینوشتم واسه خودم
اون روزا آروم تر میشدم
ولی الان نوشتن هم آرومم نمیکنه
مقصر شرایط الانم خودم هستم، اینو باید قبول کنم خودم ، کسی نیست که اندازه من کوتاهی کرده باشه در حق زندگی خودش!
از یه جایی به بعد دیگه از هیشکی مشورت نگرفتم
با هیچ کسی حرف نزدم
خودم فکر کردم و خودم تصمیم گرفتم و خودم عمل کردم
و الان
الان دیگه کم آوردم
الان دیگه ...
و
مشکل اینجاست که خودم هم نمیدونم که چی میخوام!!!!!!!!!!!!!!
برچسب : نویسنده : hamindirouz بازدید : 148